سلام  سلام انشالله که حال دلتون عالی باشه

سپاس از دوستانی که منو به چالش آینده من

 دعوت کردن و منم دوستانی که دنبال کننده 

وبم هستن رو به این چالش دعوت میکنم

 چالش آینده من یعنی تصورتون  از چند

 سال آینده تون رو بنویسید منم تصورم رو 

از ۷,۸ سال آینده در ادامه مطلب نوشتم.

.البته دیدم دوستان عاشقانه نوشتن 

منم عاشقانه نوشتم

پ ن ۱ : عاشقانه ای بی مخاطب 

پ ن ۲:  لبخند فراموش نشه مهربونا

من : + سرت تو برگه خودت باشه

-خانم معلم من ؟ من اصلا تقلب نکردم

+درخواست ویدیو چک بدم ؟

-نهه خانم آنچه عیان است چه حاجت به ویدیو چک  است

+میخندم و میگم امتحانت رو بنویس الان زنگه

دنگ پیغام رو باز میکنم و با دیدن اسم مامان لبخند دندون نمایی میزنم 

قبادی از ته کلاس میگه خانم نیکی (نیکی فامیلی مستعارمن)

-خانم نیکی نامزدتونه که لبخند زدید

خودکار رو به طرفش نشونه میگیرم و میگم خانم کنجکاو امتحانتو بنویس  

مامان:سلام عزیزم کی میای خونه ؟

من : یه ساعت دیگه خونه م ✔✔

مامان : پس اونجا چیزی نخور زودتر ییا ته چین داریم .

دینننگگگگ

زنگ مدرسه به صدا در میاد از مدرسه بیرون

 میام هوا ابریه و منم عاشق این هوا ماشین نیاوردم

 تایکم پیاده روی کنم تو راه به درختای

دو طرف جاده نگاه میکنم حال دلم عالی میشه

 توی پیاده رو به فروشگاه ها نگاه گذری میندازم 

و میرسم به ایستگاه تاکسی 

*محلهه گل یاس یه نفر

(گل یاس اسم مستعارمحله ما )

کنار شیشه میشینم

بارون اروم اروم شروع میکنه به باریدن خستگی یه روز کاری ازم فراری میشه 

به لبخند به بیرون نگاه میکنم به شهر به ادم ها

 با خودم فک میکنم  الان به چی فک میکنن؟ 

دغدغه شون چیه ؟ حال دلشون خوبه ؟

 ساز زندگی شون کوکه؟ تو فکر و خیال خودمم 

که پیغامی دریافت میکنم با دیدن اسم

 نامزدجان لبخندی میزنم :))

نامزد- : سلام خسته نباشی ❤

من+ : سلام ممنونم سرکاری؟

-اره یکم سرم شلوغه ،حالت چطوره مهربونم 

+عالــی❤

-راستی مامانت منو ناهار دعوت کرده بیت شما

+دیدم مامان پیام داد زودتر برم خونه و غذا نخورم مدرسه نگو برا داماد جونش غذا پخته

-بعلهه اونم غذای مورد علاقه م رو

یه داماد که بیشتر نداره دامادها هم که خیلی عزیزن حالا حسودی نکن میخواستم بت بگم برا چاپ کتاب جدیدت با ناشر جدید حرف زدم اومدم خونه برات تعریف میکنم اون سناریوت رو هم تموم کن مشتاق خوندنشم

+جدییی میگییی وای ممنونمم

-خواهش عزیزدل فقط ته چین سهم تو رو نگه دار واسه من 

+من که میدونم برا غذا داری میای خونه ما و دیدن من برات مهم نیست :/

-خوشم میاد باهوشی

+اذیتت نکنن حرص آدمو در میاری

-آدم ؟من که آدمی نمیبینم اهاان خودتو میگی ؟ مگه تو دیوونه آدمی ؟

+بلاکت میکنمااا

-بلاک کن از خونه تون ک نمیتونی بلاکم کنی من میام ته چین جونم رو نوش جان میکنم

+شیکمو

-خیلی حسودی بی نام، تو پست اول وبت که به حلیم حسودی ت شد الانم به ته چین

+خداافظ خدا شفات بده

خنده م میگیره

-خدافظ عزیزدل من خونه تونم زودتر بیا دلتنگتم

+منم دلتنگم که با دیدنت میدونم هر بار دلم جون تازه ای میگیره

-❤

*دیوونه خونه مونه منو سرکار گذاشت

آقا من همینجا پیاده میشم

از تاکسی که پیاده میشم شدت بارون بیشتر میشه☔

 با سرعت به طرف خونه میرم شاید هر کسی

 الان منو ببینه فکر میکنه به خاطر خیس نشدن

 زیر بارونه که دارم با عجله میرم اما  من به

 خاطر دیدن حضرت یار و دلتنگیه که به 

سرعت به طرف خونه میرم


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها